هنر از دیدگاه نهج البلاغه
- هدفداری هنر
- بررسی جوانب گوناگون هنر
- هنر سخنوری
- هنر نویسندگی
- هنر قصه نویسی
- هنر شعر
- طرح های نوین آموزشی
- نمایشنامه
«به نام اول هنرمند آغازگر هستی»
هنر برای خلق زیبائی ها است.
هنر رهنمود آفریدگار زیبا و پدید آورنده ی جمال و زیبائی است.
هرچه خوب و زیباست در اوست، و از اوست، و برای اوست.
خدای آفریننده، زیباست و زیبائی ها را دوست دارد، و می خواهد ما نیز زیبا باشیم و زیبا بگوئیم.
زیبا بنویسیم،
و زیبا سخن گفته و زیبا بسرائیم.
با خُلق و خُوی زیبا «حَسَن» با دیگران برخورد کنیم و از هرگونه پلیدی و بدی دور باشیم.
اول هنرمند و خالق هنرهای زیبا، خداست.
هرچه آفرید و سامان داد خوب و زیبا و هدفدار و ارزشمند است.
هیچ کس نمی تواند ادعا بکند که چیزی نازیباست.
و نه بیولوژیست می تواند در زیبائی پدیده ها تردید داشته باشد.
همه با علم و عقل و عرفان اعتراف دارند که:
هرچه آفریده شده است، زیبا و حکیمانه و هدفدار است.
و آنچه می خواهیم و می خواستیم وجود دارد.
و تمام خواسته ها و پرداخته های الهی حساب شده، ظریف و زیبا و هنرمندانه است.
وقتی از نگرش زیبائی های طبیعت و نشانه ها در هستی بسراغ انسان می آئیم و نیازمندیهای انسان را بررسی می کنیم می بینیم که:
پیامبران الهی را نیز کامل و بدون عیب، و زیبا آفریده و انتخاب کرده است که یکی از صفات پیامبران بی عیب و نقص بودن، زیبا بودن است.
زیباترین انسان ها، مدل کامل انسانهای زیبا در جسم و روح، در صورت و معنا، پیامبران الهی می باشند.
در امامت و امامان معصوم نیز این اصل جاودانه است.
امام هم باید بی عیب و نقص باشد.
یکی از صفات حضرت امیرالمؤمنین نیز این است که زیبا و کامل باشد.
جسم و اندام امام علی علیه السلام، روح و روان امام، همه مظهر زیبائی و جمال الهی است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام قرآن که می خواند، هیچ صدائی و هیچ قاری قرآنی یارای مقابله با او را نداشت، وقتی صدای قرآن امام سجاد علیه السلام به خیابان می رسید، مردم چنان مجذوب می شدند که صف طولانی در کوچه ایجاد می شد.
زیبا می خواندند.
زیبا بودند،
زیبا حرف می زدند،
و شعرهای زیبا می سرودند،
و با خوشروئی و تواضع با مردم برخورد می کردند.
وقتی از امام صادق علیه السلام پرسیدند:
چرا اسماعیل فرزند شما جانشین شما نیست؟
حضرت فرمود:
امام باید از هر نظر بی عیب و نقص باشد در حالی که کف دست اسماعیل پُر شده است،
***
یعنی کمال و زیبائی جسم و جان ولی الله، و رهبر انسانها مورد توجه است که:
اللهُ جمیلٌ و یُحبُّ کلَّ جمال
(خدا زیباست و هر نوع زیبائی را دوست دارد.)
***
هدفداری هنر
حال با توجه به زیبائی ها و هدفداری سراسر هستی می شود به هنر و زیبائی ها توجه کامل نداشت؟راه زیبا سرودن، زیبا گفتن، زیبا نوشتن، و درست اندیشیدن را یاد نگرفت؟
و نسبت به رسالت هنر، و نقش آفرینی آن بی تفاوت ماند؟
در منابع روائی شیعه و در نهج البلاغه انواع هنر مورد توجه است، زیرا:
پل ارتباطی انسان ها با واقعیت ها هنر است.
هنر واقعیت ها را برای تمام اقشار جامعه قابل درک می کند.
به همه می شناساند که ممکن است یک بحث سنگین کلامی یا فلسفی را همه ی اقشار جامعه نتوانند درک کنند، بشناسد، اما اگر از جاذبه هنری شعر، یا قصه یا نمایشنامه، یا طرح های آموزشی یا بیان تجسمی «دراماتیک» استفاده شود همه مردم با آن واقعیت آشنا می شوند.
رسالت هنر، همگانی کردن واقعیت هاست،
که امام معصوم علیهم السلام فرمود:
و اِنَّ مِنَ الشِّعر لحکمه
(همانا برخی از اشعارها حکیمانه اند)
***
رسالت هنر سیراب کردن همه ی مردم در تمام سطوح فکری است.
برای اینکه دیدگاه های اسلامی، اخلاق اسلامی، جهان بینی اسلامی، فلسفه ی اسلامی، فقه اسلامی، احکام اسلامی جهانی شود، قابل فهم و درک ملل و اقوام گوناگون گردد همه بدانند، و همه ی واقعیت ها را بشناسند:
باید از جاذبه ی هنری شعر استفاده کرد.
باید از جاذبه ی فیلم ها کمک گرفت و به تمام دنیا صادر کرد.
باید به شیوه های غیر گفتاری روی آورد.
باید از قصه نویسی و قصه پردازی آغاز کرد.
باید از طرح های آموزشی نوین بهره جست.
بودند ملت هائی که با شنیدن اشعار حافظ و سعدی با اسلام آشنا شدند و ایمان آوردند.
بودند انسان هائی که با دیدن یک فیلم، حقانیت اسلام را به خوبی درک کردند،
و از آن پس به مطالعه و تحقیق پیرامون اسلام روی آوردند.
مگر رمز و راز نفوذ قرآن، در جامعه جاهلی اعراب چه بود؟
سران شرک چرا سعی داشتند کسی قرآن نخواند؟
و فراوان تلاش می کردند که آیات قرآن بگوششان و به گوش زن و فرزندان آنها آشنا نگردد؟
می گفتند جاذبه ی سحر دارد.
چرا به تجار تازه وارد دستور می دادند پنبه در گوش کنند تا آیات قرآن را نشنوند؟
که اگر بشنوند مجذوب می گردند.
راز جاذبه ی جاودانه ی قرآن هم به هنرنمائی خدا در آیات اعجاز آورش نهفته است.
قرآن یک کتاب هنری است.
قرآن یک کتاب قصه است،
قصه های زیبا و هدفدار، متناسب با روح و فطرت آدمی است،
از دل می گوید،
از جان و فطرت می جوشد،
و از انواع جاذبه های هنری بهره می گیرد.
را نهج البلاغه و دیگر منابع روائی ما جاودانه مانده اند؟
چرا یک مسلمان و یک شیعه و انواع فرق اسلامی، جرج جرادق مسیحی، دانشمندان و یهودی و دشمنان قسم خورده ی امام علی علیه السلام، همه و همه مجذوب فصاحت و بلاغت کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شدند؟
و معاویه حفاظ خود را ناشناخته به کوفه می فرستاد تا خطبه های زیبای امام علی علیه السلام را حفظ کرده به او برسانند در سخنرانی های خود مورد استفاده قرار دهد و می گفت:
علی با فصاحت و بلاغت به قریش آبرو داده است.
و جرج جرداق مسیحی می گوید:
«من 200 بار نهج البلاغه را خوانده ام و هنوز سیراب نشدم»
***
نهج البلاغه با جاذبه های هنری در دنیا، در دلها، در دانشگاه های کشورهای غیر اسلامی راه یافته است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام یک هنرمند است، زیباست و زیبا سخن می گوید.
دل ها را تکان می دهد،
جان ها را نورانیت می بخشد،
از عمق و ژرفای حقیقت می گوید،
و در انتقال واقعیت ها به مردم از انواع جاذبه ها بهره می گیرد.
از این رو جاودانه است، همواره راهگشای انسانهاست.
بررسی جوانب گوناگون هنر
1- هنر سخنوری
یکی از هنرهای ارزشمند که هم می تواند احساس مردم را و هم عقل و جان انسانها را سیراب کند، آرمان ببخشد،درمان کند، جهت و هدف تکاملی بدهد، فن «خطابه و سخنوری» است.
گاهی یک سخنرانی سرنوشت دولتی را رقم زده است، و جان و جهان را تغییر داده است. درخشندگی نهج البلاغه با جاذبه ی سخنوری در محدوده ی فصاحت و بلاغت عَلَوی بسیار شگفتی آور است.
در یک سخنرانی «خطبه ی قاصعه» (1) جان ها را عوض می کرد، اشک ها را جاری می ساخت و دلها را بهم گره می زد،
و در یک سخنرانی آن هم در لشگر دشمن، صف خوارج نهروان را شکافت که اکثر آن فریب خوردگان پشیمان شدند و به اردوی امام علی علیه السلام پیوستند. (2)
و در پرتو یک سخن اخلاقی امام علی علیه السلام، یار دلدارش، «همام» ناله ای زد و قالب تهی کرد.
قال: فصعق همام صعقه کانت نفسه فیها.
فقال أمیرالمؤمنین علیه السلام:
أما و اللهِ لقد کنتُ أخافُها علیه. ثم قالَ: أهکذا تصنعُ المواعظُ البالغهُ بأهلها؟
فقال له قائل: فما بالک یا أمیرالمؤمنین؟
فقال علیه السلام:
وَیحکَ، إنَّ لکلِّ أجلٍ وقتاً لا یعدوهُ، و سبباً لا یتجاوزُهُ. فمهلاً، لا تعدْ لمثلها، فإنما نَفَثَ الشیطانُ علی لسانک!
***
(سخن امام که به اینجا رسید، ناگهان همان ناله ای زد و جان داد. امام علی علیه السلام فرمود:)
«سوگند بخدا من از این پیش آمد بر همام می ترسیدم.
سپس گفت: آیا پندهای رسا با آنان که پذیرنده ی آنند چنین می کند؟»
(شخصی رسید و گفت: چرا با تو چنین نکرد؟
امام علی علیه السلام پاسخ داد:)
«وای بر تو، هر أجلی وقت معینی دارد که از آن پیش نیافتد و سبب مشخصی دارد که از آن تجاور نکند، آرام باش و دیگر چنین سخنانی مگو، که شیطان آن را بر زبانت رانده است.» (3)
شما در کجای تاریخ سراغ دارید کلماتی چنان پُر جاذبه باشد؟
چنان در ژرفای جان آدمی نفوذ کند که شنونده قالب تهی کند؟
روزی «اصبغ بن نباته» در حضور امام بپا خاست که سخن بگوید، اما نتوانست.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به ویژگی هنری خود در سخنوری اشاره فرمود که:
ألا و إنَّ اللِّسان بضعهٌ مِنَ الإنسانِ، فلا یُسعِدُهُ القولُ إذا امتنعَ، و لا یُمهلُهُ النُّطقُ إذا اتَّسعَ. و إنا لأمراءُ الکلام، و فینا تنشَّبَتْ عُرُوقهُ، و علینا تهدَّلَتْ غُصُونُهُ.
و اعْلَمُوا رحکُمُ اللهُ أنکمْ فی زمانٍ القائلُ فیهِ بالحقِّ قلیلٌ، و اللسانُ عَنِ الصِّدق کلیل، و اللازمُ للحق ذلیل.
أهلُهُ مُعتکفونَ علی العِصیانِ، مُصطلِحونَ علی الإدهانِ، فتاهُمْ عارمٌ، و شائبُهُمْ آثمٌ، و عالمهمْ منافقْ، و قارِنُهُم مُماذقٌ.
لا یُعظِّمُ صغیرُهُم کبیرهُم، و لا یَعُولُ غنیُّهُمْ فقیرَهُم.
***
(هنگامی که «جُعده بن هبیره» نتوانست در حضور امام علیه السلام سخن بگوید فرمود:)
1- فصاحت و بلاغت اهل بیت علیهم السلام
«آگاه باشید، همانا زبان پاره ای از وجود انسان است، اگر آمادگی نباشد سخن نمی گوید، و به هنگام آمادگی، گفتار او را مهلت نمی دهد، همانا ما امیران سخن می باشیم، درخت سخن در ما ریشه دوانده، و شاخه های آن بر ما سایه افکنده است.2- علل سقوط جامعه ی انسانی
خدا شما را رحمت کند، بدانید که همانا شما در روزگاری هستید که گوینده ی حق اندک، و زبان از راستگویی عاجز، و حق طلبان بی ارزشند، مردم گرفتار گناه، و به سازشکاری هم داستانند، جوانشان بداخلاق، و پیرانشان گنهکار، و عالمشان دورو، و نزدیکانشان سودجویند، نه خردسالانشان بزرگان را حرمت می نهند و نه توانگرانشان دست مستمندان را می گیرند.» (4)***
پس اگر یکی از کانال های ارتباطی ما با مردم فنّ خطابه است، پس باید این هنر را درست بیاموزیم.
2- هنر نویسندگی
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه در 79 نامه، با استفاده از هنر نویسندگی، به گونه ای شگفتی آور، دل و جان دوست و دشمن را تغییر داده است.دوست را آگاهی داد.
و دشمن را با نوشته های اخلاقی سیاسی، هشدارگونه به تفکر واداشت و در عمق جان او نفوذ کرد.
امام به منشی خود «ابی رافع» به هنر خطاطی اشاره می کند که امروزه تمام ماشین های تایپ، ناچار شدند که آن واقعیت ها را بکار گیرند، رهنمود داد که:
ألقْ دواتَکَ، و أطلْ جِلفهَ قلمکَ، و فرِّجْ بینَ السطورِ، و قَرمطْ بینَ الحروف: فإنَّ ذلکَ أجدرُ بصباحه الخطِّ.
***
روش نویسندگی
(امام علی علیه السلام به نویسنده ی خود عبیدالله بن ابی رافع دستور داد:)«در دوات، لیقه بینداز، نوک قلم را بلند گیر، میان سطرها فاصله بگذار، و حروف را نزدیک به یکدیگر بنویس، که این برای زیبایی خط سزاوارتر است.» (5)
***
3- هنر قصه نویسی
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم در سخنرانی ها و هم در نامه ها داستانهای گذشتگان و ماجراهای تلخ و شیرین زمان را بسیار جالب و روشن با استفاده از هنر تجسمی بیان فرموده است که شگفتی آور است.امام در بسیاری از خطبه های نهج البلاغه و نامه ها، زیر واژه ی «ماضین» تاریخ و قصه های شنیدنی از زندگی گذشتگان را مطرح فرموده است.
در نامه ی 25/31 نهج البلاغه اظهار فرمود:
أیْ بُنیَّ، إنی و إنْ لَمْ أکُنْ عمرتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قبلی، فقدْ نظرتُ فی أعمالهمْ، و فکَّرتُ فی أخبارهمْ، وسرتُ فی آثارهم؛ حتی عُدتُ کأحدهم؛ بلْ کأنِّی بما انتهی إلیَّ مِنْ أمورهمْ قدْ عُمِّرتُ مع أوَّلِهِمْ إلی آخرهمْ، فعرفتُ صفوَ ذلک مِنْ کَدَرهِ، و نفعهُ مِنْ ضرره، فاستخلصتُ لکَ مِنْ کلِّ أمرٍ نخیلهُ، و توخَّیتُ لکَ جمیلهُ، و صرفتُ عنکَ مجهولهُ، و رأیتُ حیثُ عنانی مِنْ أمرکَ ما یعنی الوالد الشفیق، و أجمعتُ علیهِ مِنَ أدبکَ أنْ یکونَ ذلکَ و أنتَ مُقبلُ العُمُرِ و مقتبلُ الدَّهْرِ، ذو نیهٍ سلیمه، و نفسٍ صافیهٍ،
***
«پسرم! درست است که من به اندازه پیشینیان عُمر نکرده ام، اما در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم، و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شده ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام، پس قسمت های روشن و شیرین زندگی آنان را از دوران تیرگی شناختم، و زندگانی سودمند آنان را با دوران زیبانبارش شناسایی کردم، پس از هر چیزی مهم و ارزشمند آن را، و از هر حادثه ای، زیبا و شیرین آن را برای تو برگزیدم، و ناشناخته های آنان را دور کردم، پس آنگونه که پدری مهربان نیکی ها را برای فرزندش می پسندد، من نیز بر آن شدم تو را با خوبیها تربیت کنم، زیرا در آغاز زندگی قرار داری، تازه به روزگار روی آوردی، نیتی سالم و روحی باصفا داری.» (6)
4- هنر و جاذبه ی شعر
گرچه در نهج البلاغه اشعار اندکی گرد آمده است، اما نشان می دهد که امام علی علیه السلام در سرودن اشعار قوی پنجه است.هم در نیایش به صورت شعر با خدای خود حرف می زند و هم در بحث و گفتگوی سیاسی با سرودن شعر دشمن را محکوم می سازد.
روزی در برخورد با خلیفه ی اول به او فرمود:
و اعجباهُ! أتکونُ الخِلافهُ بِالصحابه و لاتکونُ بالصحابه و القَرابه؟
و روی له شعر فی هذا المعنی:
فإنْ کنتُ بالشوری أمورهُمْ
فکیف بهذا و المشیرون غُیَّبُ؟
و إنْ کنتُ بِالقربی حَجَجتَ خصیمَمُمْ
فغیرکَ أولی بالبَّبیِّ و أقربُ
***
معیار امامت؟
«شگفتا! آیا معیار خلافت صحابی پیامبر بودن است؟ اما صحابی بودن و خویشاوندی ملاک نیست؟(از امام شعری در همین مسئله نقل شد که به خلیفه ی اول فرمود:)
اگر ادعا می کنی با شورای مسلمین به خلافت رسیدی، چه شورایی بود که رأی دهندگان حضور نداشتند؟ و اگر خویشاوندی را حجت می آوری، دیگران از تو به پیامبر نزدیک تر و سزاوارترند.» (7) و (8)
***
و در سخنرانی های خود هرجا که لازم بود از سروده های دیگران نیز بهره می گرفت.
مانند: خطبه ی 3 نهج البلاغه، که حضرت در سخنرانی خود از شعر أعشی استفاده کرده است:
شتَّانِ ما یَمی علَی کورها
و یومَ حیان اخی جابر
«مرا با برادر جابر، حیان چه شباهتی است،
من هر روز در گرمای سوزان کار می کردم و او راحت و آسوده در خانه می زیست.»
***
امامان معصوم علیهم السلام شعر و شاعر را می پروراندند،
به شعر و هنر آرمان و هدف می بخشیدند.
امام حسین علیه السلام در میدان عاشورا در رجزهای حماسی از جاذبه ی هنری شعر استفاده کرد.
حضرت زهرا علیهاالسلام در شب عروسی با اشعار بسیار زیبا علی علیه السلام را ستود و اوج شادی و احترام را به همسرش شناساند که فرمود:
1- أضحَی الفِخارُ لنا و عر شامخٌ
و لقد سمونا فی بَنی عدنان
2- نِلتَ العُلا و عَلَوْتَ فی کلِّ الوری
و تقاصرتْ عن مجدکَ الثقلانِ
3- أعنی علیاً خیرَ مَنْ وطأَ الثری
ذَالمَجدِ و الاء فِضالِ و الاءحسانِ
4- فَلَهُ المکارمُ و المعالی و الحِبا
ماناحت الاطیارُ فی الأغصان
(1- افتخار و عزت والا، از آنِ ما شد و ما در میان فرزندان «عدنان» سربلند شدیم.
2- تو به بزرگی و برتری رسیدی و از همه ی آفریده ها والاتر شدی و جن و أنس از عظمت تو عقب ماندند.
3- منظورم «علی» است، بهترین کسی که گام بر خاک نهاده است، بزرگوار و دارای احسان و نیکی.
4- والایی های اخلاقی و بزرگی ها از آن اوست، تا آنگاه که مرغان بر شاخه ها به ترنم مشغولند.) (9)
***
امام رضا علیه السلام به شاعر سربردار اهلبیت علیهم السلام توجه دارد در مجلس او می نشیند.
به اشعار او گوش فرا می دهد،
و شعر و قصیده ی «کمیت» را تکمیل می کند
و حزن و اندوه مسلمین را با جاذبه ی هنری شعر به همگان می فهماند که:
و قبرٌ بطوسٍ یا لَهَا مِنْ مصیبه
***
«و قبری در طوس (خراسان) قرار خواهد داشت، که وای از مصیبت های آن.»
***
و تا آنجا به جاذبه ی هنری شعر توجه دارد که فرمودند:
«هر کس شعری درباره ی خاندان رسالت علیهم السلام بسراید، خانه ای در بهشت برای او بنا خواهد گردید.»
5- طرح های نوین آموزشی (10)
6- نمایشنامه، فیلمنامه
در منابع روائی شیعه و در نهج البلاغه، توجه فراوانی به فیلم و نمایشنامه و بیان تجسمی شده است.در حضور امام صادق علیه السلام وقتی از خدا می پرسند،
امام صادق علیه السلام تخم مرغی را که بچه ای با او بازی می کرد، مورد توجه قرار می دهد، و عظمت علمی و حیاتی آن را یک یک مطرح کرده، سپس خدا را به اثبات می رساند و عقل و اندیشه را به قضاوت فرامی خواند.
روزی دیگر از خدا می پرسند،
امام اَناری را برمی دارد می شکافد و شگفتی چینش دانه ها، پرده ها، و پوست انار با بیانی ساده تشریح می کند و آنگاه به اثبات خدا می پردازد.
وقتی از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام یک مطلب کلامی و فلسفی می پرسند، امام به جای بحث «گفتاری» به نمایشنامه، به نمایش روی می آورد.
علمای مسیحی پرسیدند:
چرا به هر طرف روی بیاوریم روبروی خدائیم؟
مگر هر چیزی پُشت و رو ندارد؟
امام علی علیه السلام به جای بحث و مناظره ی گفتاری، در حیاط منزل آتش روشن می کند و آنها را در اطراف آتش قرار داده و از آنها پرسید:
کدام یک از شما رو در روی آتش قرار دارد؟
همه گفتند:
روبروی آتش ایستاده ایم.
آنگاه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نتیجه می گیرد که:
هر چیزی که پُشت و رو ندارد، شعله، نور، هر طرف آن بایستی رو در روی آن قرار داری،
خداوند بزرگ وجود مادی ندارد:
اللهُ نور السمواتِ و الأرض
«خدا نور آسمان ها و زمین است.»
***
در هر جا که باشید رو در روی خدا ایستاده اید، پس نباید خداوند جهان را با موجودات مادی تشبیه کنید.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اول کسی است که با ترتیب نمایش، و صحنه های نمایشی مشکلات قضائی و دادرسی را حل کرد.
و کاربرد نمایش در قضا را به اثبات رساند.
امام علی علیه السلام برای اینکه یک بحث اخلاقی را درست مطرح کند در آغاز از زیبائی های طاووس سخن می گوید. (11)
و برای اثبات خدای یگانه پدیده های گوناگون هستی، از مورچه کوچک و فیل بزرگ سخن می گوید. (12)
و آنگاه برهان أثر و مؤثر را مطرح می کند. (13)
بنابراین حال که دشمنان اسلام از کانال انواع هنر می خواهند تهاجم کنند باید جاذبه های هنری را بشناسیم و با فعال بودن در صحنه ی هنر از انقلاب و آرمان خود دفاع کنیم.
پینوشتها:
1. خطبه ی 192 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف
2. خطبه ی 122 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف
3. خطبه ی 193 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که اسناد و مدارک آن به شرح زیر است:
1- کتاب أمالی ص 457 مجلس 84 ح: شیخ صدوق (متوفای 381 ه)
2- کتاب النهایه ج 1 ص 132: ابن أثیر شافعی (متوفای 606 ه)
3- کتاب ارشاد ص 139 / ج 1 ص 301: شیخ مفید (متوفای 413 ه)
4- عیون الاخبار ج 2 ص 60: ابن قتیبه (متوفای 276 ه)
5- عقد الفرید ج 2 ص 162: ابن عبد ربه مالکی (متوفای 328 ه)
6- تاریخ یعقوبی (ابن واضح) ج 2 ص 187: یعقوبی (متوفای 292 ه)
7- روضه ی کافی ج 8 ص 67: کلینی (متوفای 328 ه)
4. خطبه ی 233 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که اسناد و مدارک آن به شرح زیر است:
1- روضه کافی ص 396: کلینی (متوفای 328 ه)
2- غررالحکم ص 82 / ج 3 ص 69: آمدی (متوفای 588 ه)
3- ربیع الابرار ج 1 ص 80 ح 227: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)
4- محاضرات ج 1 ص 89: راغب اصفهانی (متوفای 513 ه)
5- غرر و عرر ص 108: وطواط (متوفای 553 ه)
6- منهاج البراعه ج 2 ص 407: راوندی (متوفای 573 ه)
7- تنبیه الخواطر ص 78: شیخ ورام (متوفای 605 ه)
8- بحارالانوار ج 70 ص 123: مجلسی (متوفای 1110 ه)
5. حکمت 315 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که اسناد و مدارک آن به شرح زیر است:
1- محاضرات الادباء ج 1 ص 48: راغب اصفهانی (متوفای 513 ه)
2- کتاب الجمل ص 138: شیخ مفید (متوفای 413 ه)
3- منهاج البراعه ج 3 ص 383: ابن راوندی (متوفای 573 ه)
4- بحارالانوار ج 34 ص 320 ح 1094: مجلسی (متوفای 1110 ه)
5- تجارب الأمم ج 1 ص 383: ابوعلی مسکویه (متوفای 421 ه)
6- ربیع الابرار ج 4 ص 81 ح 369: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)
6. نامه ی 25/31 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد و مدارک آن به شرح زیر است:
1- کتاب رسائل: کلینی (متوفای 328 ه)
2- من لایحضره الفقیه ج 3 ص 556: شیخ صدوق (متوفای 381 ه)
3- تحف العقول ص 97/52 و 99/68 و 76: ابن شعبه حرانی (متوفای 380 ه)
4- کتاب وصایا: سید بن طاووس (متوفای 664 ه)
5- کتاب کشف المحجه (فصل 154) ص 220: سید بن طاووس (متوفای 664 ه)
6- فروع افی ج 5 ص 338 و 510 ح 3: کلینی (متوفای 328 ه)
7. خلیفه ی اول قبل از به دست گرفتن حکومت، خویشاوندی خود با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را مطرح می کرد، و پس از حاکم شدن به بیعت مردم اشاره می کرد که امام به هر دو ادعای او پاسخ داد.
8. حکمت 190 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد و مدارک آن به شرح زیر است:
1- خصائص الائمه ص 85: سید رضی مؤلف نهج البلاغه.
2- غررالحکم ص 326 / ج 2 ص 92: آمدی (متوفای 588 ه)
3- کتاب التعجب ص 13 و ص 317: کراجکی (متوفای 449 ه)
4- کتاب سقیفه: جوهری (متوفای 395 ه)
5- تاریخ طبری ج 6 ص 263: طبری شافعی (متوفای 310 ه)
6- بحارالانوار ج 8 ص 177 کمپانی: مجلسی (متوفای 1110 ه)
9. معجم بحارالانوار باب الفاء (فخار)
10. به کتاب مجموعه ی نهج البلاغه شناسی، طرح های آموزشی نهج البلاغه مراجعه کنید.
11. خطبه ی 165 نهج البلاه معجم المفهرس مؤلف
12. خطبه ی 182 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف
13. به کتاب طرح های آموزشی نهج البلاغه مراجعه کنید؟
منبع: دشتی، محمد، (1388)، امام علی (ع) و علم و هنر، قم، انتشارات امیرالمؤمنین علیه السلام، چاپ سوم.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}